تاثیر هوش تجاری بر مزیت رقابتی

تاثیر هوش تجاری بر مزیت رقابتی مبتنی بر تسهیم دانش و نوآوری سازمانی در شرکت های صادراتی

رقابت اقتصادی امروز به سرعت در حال افزایش است به طوری که سازمان‌ها نسبت به کاهش بهره‌وری، رکود بازارها و سرمایه‌گذاری در بازارهای نوظهور (داخلی و خارجی) برای بقا در وضعیت ناپایدار بازار، حساسیت زیادی پیدا کرده‌اند. بنابراین، سرعت واکنش عامل کلیدی در افزایش بقا در محیط متغیر امروز می‌باشد. بنابراین، حفظ موقعیت و مقابله با مشکلات محیطی، نیازمند توانایی و ظرفیت سازمان‌ها برای مقابله سریع با تغییرات محیطی می‌باشد.

از سوی دیگر، در یک محیط متغیر، سازمان‌ها مجبور به خلق مزیت‌های جدید رقابتی از طریق اتخاذ تصمیمات صحیح خواهند بود. این تصمیمات نیازمند دسترسی به اطلاعات به‌روز و با کیفیت می‌باشند. بنابراین، اطلاعات با ارزش و قابل اعتماد برای مدیران سازمان‌ها می‌تواند منجر به خلق مزیت رقابتی برای آن‌ها شود و در نتیجه بقای آن‌ها را تضمین نماید.

از آنجایی که شرایط رقابتی و فناوری‌های جدید باعث تغییرات اساسی در محیط کسب‌وکار شده‌اند، مدیران برای پاسخگویی سریع و دقیق به این تغییرات، نیازمند اطلاعات کافی هستند. سیستم هوش تجاری می‌تواند با کمک به مدیران در درک شرایط موجود، در کاهش عدم‌قطعیت‌ها مؤثر باشد. در واقع، سیستم‌های هوش تجاری می‌توانند اطلاعات لازم را به‌طور مستقیم در اختیار مدیران قرار دهند تا آن‌ها در تصمیم‌گیری‌های کلیدی سازمانی مؤثر واقع شوند. (بروز، ۲۰۰۳)

به عبارت دیگر، هوش تجاری به‌عنوان مجموعه‌ای از فرآیندها، تکنولوژی‌ها و ابزارهایی تعریف می‌شود که می‌تواند سازمان‌ها را در شناخت بهتر بازار و مشتریان و همچنین افزایش توان رقابتی یاری کند.

با استفاده از ابزارهای هوش تجاری، سازمان‌ها می‌توانند داده‌های پیچیده و انبوه خود را تجزیه و تحلیل کنند و از این طریق، اهداف بلندمدت و کوتاه‌مدت خود را محقق سازند. به بیان دیگر، سیستم‌های هوش تجاری می‌توانند به شرکت‌ها در شناسایی فرصت‌ها و تهدیدها، نقاط ضعف و قوت، کمک نمایند. (هشکلر و همکاران، ۲۰۱۳: ۵۲۳)

هدف نهایی از اجرای این ابزارها، ارتقای بهره‌وری سازمانی، افزایش توان رقابتی شرکت‌ها و دستیابی به این نکته است که سازمان‌ها بتوانند تصمیمات آگاهانه‌تری بگیرند. (هشکلر و همکاران، ۲۰۱۳: ۵۲۳)

امروزه، همه شرکت‌ها به دنبال حفظ بقا و کسب موقعیت رقابتی پایدار در بازارهای جهانی هستند. به همین دلیل، ضرورت توجه به ابزارهای هوش تجاری و کاربست آن‌ها در فرآیند تصمیم‌گیری سازمانی بیش از پیش اهمیت یافته است.

شرکت‌هایی که از سیستم‌های هوش تجاری بهره‌مند می‌شوند، قادر خواهند بود با تحلیل داده‌های داخلی و خارجی خود، استراتژی‌های اثربخش‌تری اتخاذ نمایند و عملکرد بهتری در مقایسه با رقبا داشته باشند. این امر منجر به کاهش هزینه‌ها، افزایش رضایت مشتری و ایجاد ارزش بیشتر می‌شود.

در واقع، هدف اصلی هوش تجاری، فراهم‌سازی اطلاعات به‌موقع و باکیفیت برای مدیران است تا آن‌ها بتوانند تصمیمات مناسب و مؤثرتری اتخاذ نمایند. (چن و همکاران، ۲۰۱۲: ۳۲۹)

بنابراین، هوش تجاری به‌عنوان ابزاری مناسب برای کمک به رقابت و بقا، به مدیران این امکان را می‌دهد که در فضای متغیر اقتصادی و بازارهای پیچیده امروزی، با دید بازتر و با توجه به الزامات محیطی، تصمیمات مناسب‌تری اتخاذ نمایند.

از این رو، می‌توان گفت که هوش تجاری نقش حیاتی در آینده شرکت‌ها ایفا می‌کند و با تحقیق در این زمینه (بایر و همکاران، ۲۰۱۴: ۳۲۸) می‌توان به نتایج ارزنده‌ای دست یافت.

برای دریافت کامل این مقاله رو این لینک کلیک کنید.